یَا مُعِزَّ الْمُؤْمِنِین



مادر یک فرشته است



و پدر خلیفه خدا ست در زمین.


خدایا چقدر اشتباه کردم


مادرم امروز تمام وجودمو خورد کرد


دیروز غروب جمعه 


در حالی که امیدی به ظهور منجی نبود


خدا منجی من را به من معرفی کرد.


چقدر نمی شناختمت


وقتی صبح داشت می رفت هم صبحامه را اماده کرده بود و هم فکر نهارم بود


نمی دونم کی اینکارو انجام داد


در حالی که من خواب بود


و صبح رفت در حالی که صبحانه و چای و نان داغ آماده بود


خدایا من دارم گریه می کنم


من چقدر بد بودم




مادر یک فرشته است



و پدر خلیفه خدا ست در زمین.


خدایا چقدر اشتباه کردم


مادرم امروز تمام وجودمو خورد کرد


دیروز غروب جمعه 


در حالی که امیدی به ظهور منجی نبود


خدا منجی من را به من معرفی کرد.


چقدر نمی شناختمت


وقتی صبح داشت می رفت هم صبحامه را اماده کرده بود و هم فکر نهارم بود


نمی دونم کی اینکارو انجام داد


در حالی که من خواب بود


و صبح رفت در حالی که صبحانه و چای و نان داغ آماده بود


خدایا من دارم گریه می کنم


من چقدر بد بودم





سال 1398 آمدنت به دنیای پر چالش خودمم رو پیشا پیش تبریک می گم.

 

 سال تصمیم گیری های سخت زندگیم می تونی باشی ولی به لطف خدا ایمان دارم.

 

خدوندا امسال را سال پیروزی مسلمین و بنده حقیر قرار بده

 

آمیــــن

 

 

یا زهــــــرا (س)

یا حیـــــدر کرار (ع)

 

پ.ن: میلاد با سعادت مولا و آقام امیر المومنین (ع) را به آقا جان و تمام محبانش تبریک عرض می کنم



Image result for €Ø³ÛŒÙ„ ایران€€Ž

پرده اول:

سیّد حلاوی یک قصیده شکواییه ای ساخت که در آن به امام زمان ( ارواحنا فداه ) شکایتها دارد : یاابن العسگری کجا هستید؟ شیعیان شما را آزار می کنند. فلان دسته از شیعیانت گرفتار شده اند و دچار رنج و شکنج و بلا محنت هستند. در این اشعار بلاهایی که بر شیعیان مختلف رخ داده است به نظم کشیده شده است. این اشعار را این طرف و آن طرف در دو سه جلسه خوانده بود.

پرده دوم:

امام مهدی به دو عالِم از نجف فرمود به سید حلاوی بگویید: اینقدر دلم را نسوزان و سینه‌ام را کباب نکن، اینقدر ناراحتی شیعه را به گوشم نرسان، من از شنیدنش ناراحت میشوم، سید کار بدست من نیست، دست خداست، دعاکنید خدا فرج مرا برساند که شیعیان را از این شکنجه ها نجات دهم.

پرده سوم:

خدایا به حق ایتام کربلا آقامونو برسان ، ما شیعیان را از یتیمی برهان.


یک چشم زدن فرقت می تاب نداریم

تا شیشه به بالین نبود خواب نداریم

تا بوسه چند از لب پیمانه نگیریم

چون شیشه خالی به جگر آب نداریم

در روز حریفان دگر باده گسارند

ماییم که می در شب مهتاب نداریم

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

از حادثه لرزند به خود قصر نشینان

ما خانه بدوشان غم سیلاب نداریم

از نقش تو فانوس خیالی شده هر چشم

چون شمع عجب نیست اگر خواب نداریم

در دایره بی سببی نقطه محویم

هرگز خبر از عالم اسباب نداریم

آیینه ما گرد تعلق نپذیرد

ما چشم به خاکستر سنجاب نداریم

گرگان به سمورند نهان تا به گریبان

ما بی دهنان طالع سنجاب نداریم


متن

 نوحه حواست هست به موهای سفید سرم


جلوی آیینه خودمو میبینم 

خیلی تغییر کردم 

جدی جدی با 

روضه های تو 

خودمو پیر کردم 

باور من اینه که 

همیشه تو زندگیم 

من عوض شدم ولی 

تو حسین بچگیمی 

حواست هست 

به موهای سفید سرم 

چه قدر امسال 

از گذشته شکسته ترم 

حواست هست نوکرت 

داره پیر میشه 

بخرم ببرم به حرم 

داره دیر میشه

دوست دارم دوست دارم

همه شب هامو غم تو طی کرد

ببین که آشوبم تو روضه ها آقا

منم مثه نوکر به سینه میکوبم

قربون لبات برم از عطش نفس بریده

مادرت اومد ولی دیگه قاتلت رسید

حواسش هست کی گلوتو بوسه زده

حواسش هست توی گودی کجا اومده

حواسش هست مادرت داره می بینه

بی حیا روی سینه تو چرا میشینه


پ.ن: دیدن ویدئو

مرجع


چقدر این روزها دلم برای ی های یه هویی تنگ شده


همون چیزی که یک نفر با یک واحد دم می گیره و همه دورش حلقه می زنن


چه اشک های نابی جاری می شه 


خدایا


پ.ن:کلیپ زیر ی بچه های لشکر 25 کربلا مازندران قبل از کربلای خانطومانه که در فرودگاه دمشق گرفته شدهدر این فیلم چند نفر شهید شدند.



دریافت
مدت زمان: 59 ثانیه 


یه خانمی اخیرا توییت کرده که عراقیها که دارند به ما کمک می کنند همونایی هستند که عزیزان ما رو کشتند.



آره صد البته درسته .


ولی کدام عراقی ؟؟؟؟


اینایی که می ان همونایی هستند که تو هشت سال کنار ما جنگیدند با حزب بعث.


نکته دیگر جناب خانم آلمانی زا که حتی لیاقت به دنیا اوردن فرزند در این سرزمین پاک و مقدس را نداشتید. چه کسانی از صدام حمایت کردند .


هنوز سینه پدرم از صدای خس خس بمب شیمیایی پره


.


واقعا بیشتر از این جوابتو بدم توهین به خودمه


اقا جان تولدتون مبارک

 

ان شا الله امروز هم تولدی دوباره برای ما باشد.

 

ما را ببخش برای  کوتاهی و کم کاری

 

برای تمام گناهانی که آغاز می کنیم تا شما را خشمگین  کند

 

ببخش که بزرگی از شماست.

 

شما صاحب ما هستید و ما آرزوی سربازی شما را داریم

 

منتظریم همچنان برای قیام .

 

به هر حال مال بد برای صاحبش.

 

شما خوبمون کنید


باشد ؟؟؟



امروز رفتم نمایشگاه کتاب کلا 40 دقیقه تقریبا داخل شبستان چرخیدم .


فقط یه کتاب سفر شهادت امام موسی صدرو خریدم.


تو این غرفه هم حورا صدر دختر امام موسی صدر رو دیدم(که برای من داخل کتاب رو امضا کردند) .


خودشون غافلگیر شدند انگار ،که ازشون امضا گرفتم.


نمی دونم شاید اشتباه کردم ولی خیلی خوش حالم.


و همچنین اقای زائری رو دیدم. خیلی دلم می خواست باهاشون صحبت کنم ولی حسش نبود.


کلا خیلی حرف با هاشون دارم


به قول حضرت اقا مخاطب بسیاری از باید ها خودشون هستند


هم برنامه ساز و تهیه کننده تلویزیون بودند و هم مدعو برنامه ها


و هم دستی در اتش مطبوعات دارند


چرا یک بار از خودشون نمی پرسند برای حجاب چه کردند؟؟؟


گرچه خیلی از دیدگاه ایشون قابل قبوله مثله زیرسوال بردن نماینده رانت خوار و یا حتی همین شیوه تبلیغ حجاب اما اشتباه را با اشتباه تر نباید جواب داد.


دوستان، من را دیوانه می بینند.خاصیت عشق این است


همه عاشق را مجنون می بینند. و آن عشق است که مارا همچنان پا برجا نگه داشته


ما مردمی عاشق هستیم. ما را درک نخواهید کرد.به قول سید شهیدان اهل قلم هرکس می خواهد ما را بشناسد برود تاریخ کربلا را بخواند.


بخوان ، بلند تر بخوان . ما هر روز می خوانیم


      إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیدًا وَنَرَاهُ قَرِیبًا (6 و 7 سوره معارج)


ما شنیدیم و خواندیم و فریاد خواهیم زد . 



خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۚ ذَٰلِکَ الْیَوْمُ الَّذِی کَانُوا یُوعَدُونَ (43 معارج)

(در حالی که چشمهاشان (از هول و وحشت قیامت) به خواری فرو افتاده و ذلّت (کفر و عصیان) بر آنها احاطه کرده، این همان روزی است که به آنها وعده می‌دادند.) 


پ.ن: افتخارم این است حتی این اندک ایمانی دارم نتیجه قیام و امر به معروف و نهی از منکر سید الشهداست.

و چه افتخاری بالاتر از این.آرمان های ما به تازگی داستان کربلاست.❤❤❤



در مسیر زندگیم تابلوی به دوراهی نزدیک می شوید نمایان می شود.


من به زودی وارد یک دوراهی سرنوشت ساز می شوم


این دوراهی یک مسیرش به شرق می رود و مسیر دیگرش به غرب.


هر دوی آنها به یک اندازه خطرناکند 


و هر دوی آنها پر استرس و چالش بر انگیز


هر دو مسیر ترسناکند


از آن ترس ها که هر پسر ماجراجویی چون من خواهان تجربه کردن آنند


هنوز تا دوراهی مدتی مانده


زمان برای تعیین مسیر کافیست


شاید یکی از این مسیر ها مسدود شود مانند جاده هراز و فیروزکوه 


که باید از اجبار یکی را انتخاب کرد


ولی مهم رسیدن به هدف هست


گرچه یک مسیر طولانی تر است


باید به هدف رسید 


گرچه این دوجاده به اندازه کافی زیبایی و جذابیت دارند.


نباید لذت مسیر ، ما را از رسیدن به هدف متوقف کند.


صاد بلند فریاد بزن و محکم پایت را بر زمین بکوب 


برای رسیدن به قله آرزوهات باید از کوهپایه شروع کنی


صاد  تواضع و فروتنی در مقابل پروردگار و مردم را فراموش نکن


صاد بجنگ تا دشمن عنانتان را نگیرد




این رضا امیرخانی چقدر خوبه


چقدر خاکیه


دیروز مراسم داشتیم اومد دانشگامون اشتباه رفته بود دانشکده مکانیک داشت یه برنامه دیگه که پخش فیلم بود رو تماشا می کرد


که بهش زنگ زدن و توجیه کردن داداش داری اشتباه می زنی


آخر مراسم دورش جمع شدیم  گفتش خون آدمو می کشه ما هم مکانیکی بود رفتیم آمفی مکانیک


یه جا هم در مورد کتاب بیوتن صحبت شد


بچه ها گفتن ارمیا خودش دلش می خواست بمیره حتی تو خودش هم گفته


اونم خیلی جدی گف ارمیا چرت می گهدوست نداشت بمیره


عزیزان گوشی مورد نظر بنده زیر چک نویسام گم شده بود 

که رفتیم درس بخونیم

دیدم عععه گوشیییم


عزیزان گوشیم پیدا شد ،دیگه دنبالش نگردید . حل شد

خیلی خوش حالم


از تمامی عزیزان که در این غم 24 ساعته با من شریک بودند تشکر می کنم.✌


ان شا الله در شادی ها جبران کنم




دیروز که داشتم از تربیت مدرس برمی گشتم خونه(مستحضر باشید من دانشجو تربیت مدرس نیستم فقط برای گرفتن نرم افزار و دیدن دوستم به انجا رفتم) موبایلم گم شد


یعنی شب که می خواستم برای سحری تایمر بزارم فهمیدم جا تره و بچه نیس


ما هم منتظر موندیم تا صبح بشه و بریم دنبالش بگردیم

از ساعت 7.5 تا به حال دنبالشم.ولی


چه کنیم

خدا کنه خونه باشه.





این چند روزی که مسابقات جهانی تکواندوست


دوباره منو به چند سال قبل برد زمانی که بخاطر کنکور مجبور شدم زمان اوج گرفتنم رو فراموش کنم


همش به این فکر بودم که بعد کنکور قوی تر برمی گردم


ولی نشد هم خودم کم گذاشتم و اشتباه کردم وهم شرایط نامساعد پیش رفت.


الان که دوباره مسابقات رو می بینم دلم می خواد دوباره برگردم و بازی کنم

 

همین که می تونم آنالیز کنم و هوش بازیم فعاله امید بخشه برام


 5ساله که دلم نمی خواست حتی دوباره لباس مسابقه به تن کنم گرچه چندتا مسابقه و لیگ هم بازی کردم


ولی از اون شوق قبل خبری نبود

 

ولی الان روی جوّم


می گذارم بعد رمضان شاید این حس از بین رفت و این خوره که ، " می تونم " از من دور شد.

 

نمی دونم هرچه باد ا باد



برای هر بچه بسیجی ،دانشجویی آرزوئه که یک بار هم شده به دیدار رهبری مشرف بشه

ما که از اول تحصیل دانشجویی دنبال این بودیم

ولی از ما بهترون همیشه حق ما رو خوردن و رفتن

از اون ادم هایی که تا مسئول بسیج نشدند نمی دونستن دفتر بسیج کجاست

و یا حتی همون ادم هایی که داخل دانشگاه بحث جدی می شد و تشنج دعوا بالا می گرفت

سوراخ موش پیدا می کردند (یکبار دوتاشون رفتند سلف دانشگاه به بهانه جمع اوری غذا برای ایتام قایم شدند.)

ولی فقط از بسیجی بودن حکم مسئولیتشو می خواستند.

بگذریم  که در دل❤ بسیار است از دست این تزویر‍♂️ .

امسال در حرکتی عجیب تعدادی از این فرصت دیدار هم قرعه کشی کردند.

و بخت یار ما بود که اسم ما هم در این دیدار ثبت شده.

شاید این حسن ختام دوران تحصیل ما باشد.

 

خدایا تو شاهد اعمال مایی و دلگرمی‌ای با لاتر از این ندارم.



عزیزانی که هر چی می شه می دویید می آیید شمال

اولا هیچ فایده ای جز آزار و اذیت ندارید

صبر ما و مهمان نوازی ما هم حدی داره از سادگی و خوش قلبی ما سو استفاده نکنید

ثانیااگه فک می کنی بچه زرنگی ولی لب ساحل همه چیو ازت دوبل حساب می کنن  

ثالثا اینجا مازندرانه، ترکیه و یا تایلند نیست. اشتباه نزن که یه وق دیدی برات گرون تموم شه

رابعا هرچی تو جنگل در می آد نباید بخوری ما به بعضی از این تمشک ها که شبیه بلوبریه  که می خورین می گیم شال ولیگ، لااقل به غذای شغال ها رحم کنید.


پ. ن:مسوولین محترم شاید مردم مازندران با هیچ قومی خصومت نداشته باشند ولی این اتفاقات که توریست ها برای ما رقم می زنند از معضلات ترافیک سنگین و مسائل فرهنگی که شما کاملا در جریانید واگر ما درجریانتان بگذاریم تحت تعقیب قضایی قرار می گیریم باعث اتفاقات بدی در آینده خواهد شد.

پ. ن2:اون دوستان هم استانی که این چند روز فرصت غنیمت شمردند و به شهره ما هجمه بردن که چرا شهر شما اینطوریه باید عرض کنم که شهر شما هم صد برابر بدتر آررررره. ولی تو شهر ما هنوز ارزش از ضد ارزش تمیز داره به خاطر همین سر وصدا می شه. و گرنه برو جنگل و ساحل شهر خودتوتون با این افراد از نزدیک برخورد کنی و اگه جرات داشتی چیزی بهشون بگو . 



فردا خیلی مهمه


نه اینکه شنبه‌س

و نه اینکه فردا آغاز چند روز پس از تعطیلاته


فردا روز بزرگی‌ست

آیا من هم یک سبز پوش می شوم؟؟؟


و  خود شک دارم!!!

بگذار فردا خودش تصمیم بگیرد که چه می خواهد خدا برایم رقم بزند


پ.ن:    فردا مرا می سازد یا من فردا را . مسئله چیز دیگری‌ست؟؟؟



بعضی دعا ها بسیار زیباس


و اصلا اگر نبودند ما هیچگاه نمی توانستیم با خدا به این خوبی و جامع صحبت کنیم


چقدر دلچسبه اون لحظه ای که اشکت سرازیر می شه زمانی که قلبت رقیق می شه


زمانی که قلبت صدای خودتو می شنوه 


قلب دعا رو می فهمه و به عقل دستور می ده بگرد دنبال ترجمه اش شاید تو هم بفهمی


این شادی پس از دعا 


این سبکی روح پس از این اشک هاست


چقدر دلم برای دعای ابو حمزه ثمالی تنگ شده


اگر یک کار خوب کردم در این ماه رمضان


ماهی که واقعا نسبت به سال های قبل واقعا کمتر خودسازی کردم والان حسرت می خورم


همین خواندن دعای ابو حمزه بود.


ای کاش بشود دعای ابو حمزه را با دعای کمیل پنجشنبه ها جبران کرد.




کی بوده که میل کربلا نداشته ام.

چ زمان هایی بوده، که با خواندن مقتل  کتاب آه و کتاب سفر شهادت و یا هرچه که از شما می گفت اشکم  ناخود آگاه سرا زیر می شد. 

و روحم را از تمام علایق مادی سبک می کرد

وقلبم را مملو از عشق و کینه می کرد. 

عشق به راهی که ایجاد کردی و کینه از تمام راهن. 

و چ قدر مشتاقم، کاش با تو بودم. 

ویک نگرانی!!! 

اگر بودم ، کجا می بودم؟؟ ؟

من قطعا روزی خودم را در این مهلکه و آزمون سهمناک خواهم آزمایید.

ولی خود می دانی، چ کسی لایق است تا خونش با خونت هم مسیر شود

تو خود قاعده دلبری را بلدی وگرنه به "زهیر"چه احتیاج است؟؟؟

امیدوارم می کند هم "زهیر" ت و هم "حر" . بعضی ها را "حبیب" امیدوار می کند

و گاهی "قاسم" و "اکبر" ویا "عبداله" . 

اما همچنان می ترسم از شنیده هایم ، که کسانی که #حق_الناس داشتند را اخراج کردی

وشاید به سلطان کرم توسل بجویم و همچون قاسم ابن الحسن رضایت نامه از او بگیرم. 

یا امام حسن (ع) بنده گنه کارم، می خریم آقا. 

به پات بی افتم، می خریم آقا. 

من غلط کردم خودم را قاسمت تشبیه کردم. 

من رو سیاهم  می خریم آقا. 

هیچ ندارم جز آهی دربساط 

خیلی اما حریصم به کرمت ،می خریم آقا. 



نمی دونم چرا از کاظمین خیلی خوشم می آد

چقدر کاظمین بودن حس خوبی داره

حیف که فقط یه نیمه روز بیشتر آنجا نمی مانیم. 

السلام علی علی ابن موسی الرضا یا ابا الجواد (ع) 

می گوین دعا زیر قبة بارگاه برآورده هست. 

وکاظمین دو قبة دارد

می گوین صاحبش باب الحوائج هست

می گوین صاحب دیگرش صاحب جود وکرم هست. 

وقت اذان هم باشد نور علی نور هست. 

شاید این دلائلی باشد برای اینکه عاشق کاظمین باشم. 

خدا یا به حق رضا. حاجتنا. 


دعای زیارت امامزاده ها یا ائمه رو خونید تا بحال؟؟؟
نوشته 
أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَیْتَ اَّکَاةَ

دنیا دنیا توش حرفه 
یعنی شهادت می دم این ائمه معصوم نماز هم می خوندن

به قول روضه خون ها خدا کنه که نفهمید چی گفتم. 
من که اولین بار از رائفی پور شنیدم واقعا داغون شدم

الان وصف حال منه 
بخدا من صاد سرباز این انقلابم
بخدا من هرچه داشتم ودارم در این راه گذاشتم
من همه این ها را از پدرم دارم
هرچه باد ا باد 
من شیعه علی هستم 
هرچه یاد گرفتم از این مکتب را فراموش نمی کنم. 
من با محافظه کاری سر حقانیت را نمی برم. 
تمام

اگر می گویم یا لیتنا کنا معکم

قطعا همینجا که حق را سر می برند را می بینم و سکوت می کنم.

بلاشک دروغ می گویم. 


ای کاش کسی بود. لحظاتی سر بر دوشش می گذاشتم 
و درد دلم را می گفتم.

اما چه کنم. 

امان از تنهایی و امان از نارفیق. 

ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

تا درخت دوستی بر کی دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

گفت و گو آیین درویشی نبود

ور نه با تو ماجراها داشتیم

شیوهٔ چشمت فریب جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

گلبن حسنت نه خود شد دلفروز

ما دم همت بر او بگماشتیم

نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد

جانب حرمت فرونگذاشتیم

گفت خود دادی به ما دل حافظا

ما محصل بر کسی نگماشتیم


اینو شنیدین هر انسانی یه داستانی برای زندگیش داره؟؟؟


من زیاد شنیدم!!!


ولی دوست دارم ازشون بپرسم. 

واقعا!!!


داستان داریم تا داستان

بعضی داستان ها ارزش شنیدن نداره 

بعضی ها هم اصلا ارزش گفتن هم نداره


ولی خوش بحال اونی که یه داستان جذاب برای خودش داره

از اون داستان ها که فیلم ها رو از اون می سازن


مثله خیلی از شهدای انقلاب اسلامی 

از این داستان ها هم آرزوست


خیلی وقته دنبال یه متن هستم برای امروز خودم

دلیلی برای پیروی نکردن از هر کسی

خیل جواب ها به مغز آمد اما خروجی قابل بیان، خیر

 تا این متن از شهید مظلوم بهشتی را خواندم. 

"جامعه اسلامی جامعه فضولهاست نه بره ها"


♦جامعه اسلامى جامعه هوشیارها و زبان‏دارهاست. جامعه اسلامى جامعه مردم فضول است؛ نه از آن فضولهایى بیجا و نه زبان‌‏دار، به این معنا که بره نیست. جامعه بره‌‏ها نیست؛ جامعه آدمهاست.


♦آدمی‌ که انتقاد می‌‏کند و در کار همه دقت می‌‏کند. اما به خاطر چى؟ به خاطر پاسدارى از محترم ترین چیزها: حق و عدل. #حق و #عدل از همه کس محترم تر است؛ پاسدارى از آیین حق و آیین عدل، فضیلت و عدالت و حق‌‏پرستى و خداپرستى، نورانیت و روشنى، مبارزه با ظلمت و حمایت از نور.


♦انسانها فرمان مى‏ برند اما از فرمانده‏ اى که براى دیگران حق انتقاد نسبت به خود را محفوظ مى‏‌داند. فرمان مى‏‌برند، ولى با حفظ حق انتقاد، با حفظ حق رسیدگى و پرسش.


شهید بهشتی علیه الرحمه

(از کتاب "بایدها و نبایدها؛ امر به معروف و نهی از منکر از دیدگاه قرآن"، نشر بقعه، سال 1379، صفحه های 68 و 69)


عضویت در کانال

https://telegram.me/joinchat/C6IP-D6TQ7_bL0KR6eME9g


پ. ن:

1.گاهی اوقات برای اثبات حقانیت باید خون داد.

2.شهید بهشتی به شهادت رسید اما نگذاشت حق به شهادت برسه. 

3.شاید افرادی قدرت داشته باشند و از آن سو استفاده کنند اما ما هم خدارو داریم. 

4.بزرگترین ظالم، مظلومی است که در برابر ظلم سکوت می کند


چقدر حرف دارد این سربند. 

چه ایمانی به خدا داشتند. 

چه سلاحی به دست داشتند

خدایا عجب بندگانی داری.

خدایا چه راحت با تو حرف می زدند.

چه راحت حرفشان را می شنیدی. 

چقدر حرف دارد این سر بند. 

اعر الله جمجمتک


پ. ن: بنده ای گنه کارم. ما را دعا کنید.



من هم کنکور هنر داده بودم

بسکه تعداد دختر ها زیاد بود فک کردم محل کنکور اشتباه اومدم

چند بار رفتم از نگهبانی پرسیدم 

گفتن هر دو گروه همینجاست

بعد یه پسره رو نشون داد که دنبال اون برو 

منم دوییدم به پسره برسم 

چند بار هم صدا کردم آقا 

انگار نه انگار 

تا اینکه رسیدم بهش فهمیدم اونم دختره

کلی هنگ کردم 

تازه به عمق نکته رشته هنر پی بردم

وارد سالن شدم 

دیدم جمعیت زیادی دختر تو راهرو هستن 

من با اینکه شماره اتاقمو پیدا کردم 

باز خجالت می کشیدم برم تو. حتی تصمیم گرفتم بیخیال بشم

اصلا این چه وضع کنکور دادن خواهر من 

بیرون صبر کردم گفتم بالاخره یکی می آد 

تا اینکه نزدیک زمان کنکور شد دیدم دخترا رفتن طبقه دو 

و یه پسره میدون دارشون بود و به قول خودش داشت شماره می داد. 

خود آزمون خیلی خوب بود بخصوص عمومی‌ 

ولی اختصاصی منم جوگیر شدم کلی شانسی زدم 

ای کاش نمی زدم ولی کلی خندیدم

رتبم بد نشد ولی اگه اختصاصی نمی زدم عالی می شد

حداقلش صفر می شدم ولی کلی درس منفی زدم



ﺷﻌﺮ ﻓﻮﻕ ﺍﻟﻌﺎﺩﻩ ﺯﻳﺒﺎ ﺍﺯ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﻻﻫﻮﺭﻱ


ﺩﻮﺍﻧﻪ ﻭ ﺩﻟﺒﺴﺘﻪ ﻱ ﺍﻗﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ

ﺳﺮﺮﻡ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﺎﺷﻖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ


ﻟﺤﻈﻪ ﻧﺨﻮﺭ ﺣﺴﺮﺕ ﺁﻥ ﺭﺍ ﻪ ﻧﺪﺍﺭ

ﺭﺍﺿ ﺑﻪ ﻫﻤﻦ ﻨﺪ ﻗﻠﻢ ﻣﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ


ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺴ ﺑﺎﺵ ﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﻨﻮﻧﻪ ﺍﺮ ﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ


ﺮﻭﺍﺯ ﻗﺸﻨ ﺍﺳﺖ ﻭﻟ ﺑ ﻏﻢ ﻭ ﻣﻨﺖ

ﻣﻨﺖ ﻧﺶ ﺍﺯ ﻏﺮ ﻭ ﺮ ﻭ ﺑﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ


ﺻﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺮ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻤﺎﻧ ﺬﺭﺍﻧ

ﺲ ﺷﺎﺮ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ ﻭ ﻫﺮ ﺳﺎﻝ ﺧﻮﺩﺕﺑﺎﺵ

علامه اقبال‌لاهوری»


بسم الله


کلا از اسم حمزه خوشم می آد. 

هم مفهوم سنگینی داره و هم اسم فردی بزرگ در اسلامه

و هم واژه های ساده داره

اصلا یه معصومیت و اقتدار خاصی داره این اسم حمزه


شاید ابوحمزه هم را به این خاطر دوست دارم

حمزه کلا برام ایستگاه برگشت به نقطه شروع دوباره است

هر وقت درجا می زنم به حمزه و کمیل رجوع می کنم برای بازگشت به دامن خدا

برای زیر نگاه خدا بودن. 

حمزه بودن هم آرزوست



ما همیشه شنیدیم همه جا کربلاست و هرروز عاشورا

و هرجا که دست خالی بودیم ودشمن تا دندان مصلح

 گفتیم این نبرد عاشوراییست

 و هر زمینی که در آن هستیم و خون‌ مان می ریزد کربلاست.


عاشورا آنچنان در وجودمان عجین است که فقط بچه شیعه می تواند آنرا درک کند. 


اما در زیارت حضرت عباس که منصوب به امام صادق علیه السلام است یک نکته نهفته است. 

امام صادق حضرت عباس را به بدریون تشبیه کرده

بدریون مگر که بودند که یک ابر قهرمان عاشورا را به آن تشبیه کردند؟؟؟ 

و چه کسانی هستند که سربازان حضرت حجت را از نظر تعداد به آنها تشبیه کردند. 

چه ویژگی دارند این بدریون؟؟؟ 

جمعیت قلیل

ایمانِ کثیر 

دستانِ خالی

دشمنِ قوی

و از همه مهمتر فقط خدا را دارند آنچه که در سپاه دشمن یافت نمی شود.


مانند سربازان حضرت روح اللّه و امام ای

امیدوارم از بدریون قرار بگیرم


دوباره می گویم بدریون و عاشورائیان فقط خدا را دارند

و فقط مم به انجام وظیفه اند 

نتیجه اعمالشان فقط رضایت خداست 

چه همانند بدریون فاتح شوند 

و یا همچون عاشورائیان شهید 

اگر نتیجه اش با خدا هست 

پس بی شک پیروز می شوند. 


گفتند و شنیدند به تدبیر و امیدی

در سایه ی تهدید, چرا گفت و شنیدی؟

 

رفتند شبانگاه به مهمانی ان

آنانکه در این خانه نجستند کلیدی

 

با گردن کج, تا به کی اینگونه نشستن؟

تا پول سیاهی بدهد کاخ سفیدی

 

افسوس بر این سال که سازش شده سینش

قران به میان نیست!عجب سفره ی عیدی

 

باران فراوانی از این ابر,نبارد

جز آنکه دل خلق بسوزد به اسیدی

 

در کرب و بلا, بی طرفان, بی شرفان اند

تاریخ همان است ,حسینی و یزیدی

 

هرگز ندهد تن به نظربازی دشمن

خاکی که درآمیخته با خون شهیدی

 

ما آینه هاییم, شکستن هنر ماست

با ماست هرآیینه شهیدان جدیدی

 

میلاد عرفانپور


 

آقای هاشمی جهت یاد آوری: شما به عنوان یه مسئول اجرایی که دهه ها شما و آشنایانتان مسئولیت در نظام داشته اند و دولت و مجلس و شورای شهر در این ادوار هم از لیست شما و ابوی مرحومتان می باشد.

 

اما یک سوال ذهن من حقیر را درگیر کرده 

 

آیا واقعا شما وقوع چنین اتفاقاتی را در سیستان می دانید و اقدامی انجام نمی دهید؟؟؟

آقای هاشمی می دانی و کاری نمی کنی؟؟؟

آقای هاشمی شب می توانی راحت بخوابی؟؟؟

 

بخواب و بخواب بزن خودت را شاید آه بلندی دامن خیلی از شما را بگیرد.

 

پ.ن:صدا و سیما برای چه مستندی در مورد گاندو ها بسازد در حالی که مسئولین خود آگاه ترینند.

آیا صدا و سیما خود برود مشکل آب سیستان را حل کند؟؟؟

آها یادم نبود برجام باید امضا شود تا مشکل آب خوردن مردم حل شود

گاندو های دوپا از نوع خزنده اش بسیار خطرناک ترند
خزنده ها آهسته می روند و اگر وارد محیطشان شوی می خورندت و سیر می شوند.
اما دوپا .

 


با پدیده ای رو در رو هستیم که هرکی رتبش خوب شده بهش می گه سهمیه داشته

 

هرچی بیا اثبات کن بابا اون طرف جنگ تموم شده 14 سال هم نداشته کو گوش شنوا

 

فامیلاشونم هر کی خوب شده سهمیه ای بوده 

 

فقط اینا باهوشند و حقشونو خوردند وگرنه n رقم نمی شدند

 

یاد بگیریم خودمونو با دیگران مقایسه نکنیم

 

اگه چیزی کم داشتیم با هجمه و حرف مفت زحمات یک نفر رو زیر سوال نبریم.

 

 


 

 

 

.

 

 


این شاید اولین سفر زیارتی بدون خانواده و دوستان بوده باشد. 

چه لذتی بالاتر از درخواست کردن از خاندان کرم وجود دارد؟؟؟

خاندانی که نیامده، درخواست را می شنوند حتی اگر به زبان نیاوری. 

شاید این سفر، یه سفر تذکر بوده باشدکه حواسمان بهت هست حواست به خودت باشد. شاید. 

السلام علیک یاحضرت معصومه (س) 



یه تشکر ویژه مختص مربی ای که هیچ وقت دوره اش تمام نمی شود. 

مردی که از فرماندهان جبهه مقاومت و مردان جنگی وطنم. 

و آرامش خلیج فارسمان را مدیون همت اوییم.


سلام و درود بر تو ای شهید.


وای اگر نگاه چپ کند دشمن بر وطن.

آنگاه برما شهادت واجب می شود. 


یا حسین

اصلا فکرش را هم نمی کردم 

دعای عرفه ات هم آنقدر جانسوز باشد

دارم می سوزم. 

بیچاره ام کردی وقتی ندا سر دادی:

{. محل روییدن دندانهایم،. و بار بر مغز سرم و رسایى رگهایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینه ام در برگرفته، و بندهای پى شاهرگم، و آویخته هاى پرده دلم، و قطعات کناره هاى کبدم،. خلاصه با تمام این امور گواهى مى دهم بر اینکه اگر به حرکت مى آمدم و طول روزگاران، و زمانهاى بس دراز مى کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مى کردم، که شکر یکى از نعمت هایت را بجا آورم نخواهم توانست، جز با منتّت که به سبب آن شکرت بر من واجب می شود، شکرى دایم و نو، و ثنایى تازه و فراهم.} 

 

یا حسین اگر اینجا روضه برای خود نخواندی پس چه بود که من هنوز می سوزم 

یا حسین وقتی تمام اعضای بدنت را شاهد می گرفتی، روضه ای بر دیدگانم نمایان می شد.

یا حسین شاید اینگونه مقرر گشته تا اعضای بدنت شکر و ثنای پروردگار را گویند 

و اینچنین بندگی خدا را کنند

شاید از این رو ابا عبداله گشته ای. 

 


*واقعا بعضی از جاهای عرفه فقط در شان اباعبداله بود

نه منه بی سر و پا  . . .

مثله:

 

<<معبودا، من گواهی مى دهم به حقیقت ایمانم،و باور تصمیمات یقینم، و یکتاپرستى بى شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم،.>>

 

خدا یا من دروغ گفتم من این نیستم

 

من همچنان سرگرم این دنیایم

من همچنان مشلوغ گناهم

من اسیرم

 

{الهی فک کل اسیر به حق حسین (ع)}

 

خدایا من حتی لایق این نیستم با حسین(ع) هم نوا شوم

من شرمنده ام از این بندگی

ابا عبداله فقط حسین است.

من لایق فرزندی حسین نیستم

یه عمر خرده گرفتم چرا می گویند بعضی ها کلب حسین

خدایا من همچون سگی هستم که فقط پارس می کند

 

خدایا ببخش مرا 

خدایا عفو کن مرا

خدایا انسانم کن

خدایا سربازم کن

خدایا عبدالحسینم کن

خدایا عبداله ام کن

 

<<تو پناهگاه منى زمانى که راه ها با همه وسعتشان درمانده ام کنند، و زمین با همه پهناوری اش بر من تنگ گیرد و اگر رحمت تو نبود، هر آینه من از هلاک شدگان بودم، و نادیده گیرنده لغزشم تویى، و اگر پرده پوشی ات بر من نبود، هرآینه من از رسواشدگان بودم، و تویى که مرا با پیروزى بر دشمنانم تأیید میکنى، و اگر یارى تو نبود هر آینه من از شکست خوردگان بودم>>


خانواده ما هر سال عید غدیر نهار مهمان یه سید دوست داشتنی هستن

 

ایشون هم خیلی مهمون نوازه. 

 

من واقعا دلم می خواهد عید غدیر اونجا باشم. 

 

دوست دارم دوباره همه فامیل رو دور هم جمع شده ببینم.

 

یعنی می شه عین گذشته ها دور هم جمع بشیم. 

همین مهمونی ها و روضه ها بود مارو دور هم جمع می کرد. 

مراسمات پابرجاست ما چرا پراکنده شدیم. 

 

 


خدای من تو برایم همان خدایی هستی که موسی را از نیل عبور داد. 

و همان خدایی که به تکه ای از چوب چنان نیرویی داد که لشکری سرکش وتا دتدان مصلح را در آب نیل غرق کرد. 

گرچه من هم برایت آن موسی نیستم. 

ولی برایم آن خدای قهار هستی. 

دستم را بگیر و از این نیل گذرم ده. 

نگذار آبرویم پیش خودم برد. 

خداوندا گنه کارم قبول. ولی مخلوق خودت هستم. 

من را نشکن. 

 


ای کاش مثله قدیم دوباره ، دور هم جمع می شدیم.

 

چه شده همه از هم دور شدیم.

 

یادش بخیر همه با هم فامیل بودیم.

 

نه شاید با هم خوب بودیم.ولی دور هم جمع بودیم. همین دوره همی ها باعث می شد همدیگرو  حفظ کنیم از خطا.

 

دختر ها و پسر های فامیل دیگر مثل قبل نیستند با آن اعتقادات دوست داشتنیشان.

 

شاید تغییر جامعه آنها را هم تغییر داده باشد.

با یکی از پسر ها حرف می زدم . کلا از جامعه تغییر کرده می گفت و من  اورا هم می دیدم که تغییر کرده.

اعتقاداتش نم گرفته ولی هنوز از بین نرفته

 

چقدر خوب بودیم آن روز ها که دور هم جمع می شدیم.کدورت داشتیم ولی دور هم جمع می شدیم.

 

بعضی جمع ها مان بعد از فتنه 88 از هم پاشید.چون دیگر قابل تحمل نبودیم.و بعضی هم زمان، که ما فرزندان را بزرگ کرد و گرفتاری ها یی ایجاد کرد.

 

ماموریت های طولانی پدر که معمولا با مرد های دیگر فامیل هم همراه بود و این باعث می شد ما بیشتر با هم باشیم .

 

وشاید این تغییرات دوستانمان بخاطر تغییر فضای جامعه شان باشد.یعنی انقدر در اطرافشان آدم مخالف خود ببینند که کم بیاورند به هر دلیل که همه می دانیم و همین جمع ها به ما یاد آوری می کرد که نه ما هم هستیم . و تو تنها نیستی که هم فکر هم زیاد داری . غصه نخور و مقاوم باش.

 

شاید تمام این ها هم آزمایش باشد.برای قوی شدن و حذف شدن از مسیر

 

شاید بعدی من باشم خدای ناکرده.

 

ولی ای کاش دوباره دور هم جمع می شدیم.

 

 


خدایا عاشق می کنی. 

بسرعت مثال نقص نشان می دهی. 

که باید فارغ کنی.

 

دقیقا چرا؟؟؟ حال می کنی حال مارو می گیری؟؟؟ می خوای تربیتمون کنی؟؟؟

یا چی؟؟؟ احتمالا می خواهی حال مارو بگیری؟؟؟ 

خواهشا دلیلش را هم نشان بده.

مرسی. 

منتظرم. 


دهه 70 دوچرخه سواری بانوان را علم کردند تا بتوانند رای بگیرند.

واینک موتور سواری بانوان را علم می کنند تا رای بگیرند. 

آزادی ن بهانه ایست تا تورم 50 درصدی دولتی تَکراری در دهه 70 و 90 و حتی 80 را کمرنگ کنند. 

برابری ن هم مثله آزادی بیانشان یک شوخیست. 

گلوله های در سینه میترا استاد شهادت می دهد.

زندانی شدن حسن عباسی هم همینطور. 

ممنوعیت شعر خوانی میثم مطیعی هم همچنین. 

و. 


ارتش َت را به خط کردی 

 

و من را مثل همیشه خط زدی.

 

ما نالایق ها هم روزی به کارت می آییم. 

 

از کودکی شنیدم که برادرتان کریم است. 

 

بخاطر برادرت ما را هم بخر. 

 

پ. ن:گرچه سه ماه پیش کربلا بودم ولی اربعین یه چیز دیگس. بخصوص که تابحال نرفته باشی

 

 


 

در فصل دهم از باب زیارات، دو مقام است: مقام دوم؛ زیارت های امام زمان علیه السلام را بیان می کنیم، چهارمین زیارت: زیارتى است که سید بن طاوس نقل کرده و آن چنان است که مى‏ گویى‏


السَّلاَمُ عَلَى الْحَقِّ الْجَدِیدِ وَ الْعَالِمِ الَّذِی عِلْمُهُ لاَ یَبِیدُ

 سلام بر امام به حق که مجدد است و عالمى است که دریاى علمش بى ‏حد و پایان است

السَّلاَمُ عَلَى مُحْیِی الْمُؤْمِنِینَ وَ مُبِیرِ الْکَافِرِینَ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْکَلِمِ‏

 سلام ما بر زنده کننده اهل ایمان و هلاک کننده کافران سلام بر مهدى امتها و جامع تمام کلمات وحى الهى

السَّلاَمُ عَلَى خَلَفِ السَّلَفِ وَ صَاحِبِ الشَّرَفِ السَّلاَمُ عَلَى حُجَّةِ الْمَعْبُودِ وَ کَلِمَةِ الْمَحْمُودِ

 سلام بر جانشین اولیاء گذشته که صاحب مجد و شرافت است سلام بر حجت خداى معبود و بر کلمه محمود او باد

السَّلاَمُ عَلَى مُعِزِّ الْأَوْلِیَاءِ وَ مُذِلِّ الْأَعْدَاءِ السَّلاَمُ عَلَى وَارِثِ الْأَنْبِیَاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِیَاءِ

 سلام بر عزت بخشنده دوستان خدا و ذلیل کننده دشمنان خدا سلام بر وارث انبیاء الهى و بر خاتم اوصیاء پیغمبران

السَّلاَمُ عَلَى الْقَائِمِ الْمُنْتَظَرِ وَ الْعَدْلِ الْمُشْتَهَرِ السَّلاَمُ عَلَى السَّیْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ اَّاهِرِ (وَ النُّورِ الْبَاهِرِ)

 سلام بر امام قائم منتظر خلق و بر سلطان عادل مشهور عالم سلام بر صاحب شمشیر کشیده و بر ماه تابان و نور درخشان

السَّلاَمُ عَلَى شَمْسِ الظَّلاَمِ وَ بَدْرِ (الْبَدْرِ) التَّمَامِ السَّلاَمُ عَلَى رَبِیعِ الْأَنَامِ وَ نَضْرَةِ (فِطْرَةِ) الْأَیَّامِ‏

 سلام بر آفتاب شام ظلمانى جهان و ماه تمام ایمان سلام بر بهار اهل عالم و صفا و شادى بخش روزگار

السَّلاَمُ عَلَى صَاحِبِ الصَّمْصَامِ وَ فَلاَّقِ الْهَامِ السَّلاَمُ عَلَى الدِّینِ الْمَأْثُورِ وَ الْکِتَابِ الْمَسْطُورِ

 سلام بر صاحب شمشیر قدرت و شکافنده فرق سلام بر آن دین مأثور و کتاب رقم شده

السَّلاَمُ عَلَى بَقِیَّةِ اللَّهِ فِی بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ الْمُنْتَهِی إِلَیْهِ مَوَارِیثُ الْأَنْبِیَاءِ وَ لَدَیْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الْأَصْفِیَاءِ

 سلام بر حضرت بقیة الله در دیار خدا و حجت او بر بندگان خدا آن کسى که میراث تمام پیغمبران به او منتهى شود و آثارو شعار پاکان عالم نزد او موجود باشد

(السَّلاَمُ عَلَى) الْمُؤْتَمَنِ عَلَى السِّرِّ وَ الْوَلِیِّ لِلْأَمْرِ

 سلام بر آنکه امین است بر سر حق و ولى امر است

السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِیِّ الَّذِی وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ أَنْ یَجْمَعَ بِهِ الْکَلِمَ وَ یَلُمَّ بِهِ الشَّعَثَ‏

 سلام بر امام مهدى آن کسى که خداى عز و جل به امتها وعده داده که عقاید مختلف مردم را به وجود او جمع کند و خلق را از تفرقه برهاند

وَ یَمْلَأَ بِهِ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلاً وَ یُمَکِّنَ لَهُ وَ یُنْجِزَ بِهِ وَعْدَ الْمُؤْمِنِینَ‏

 و به وجود او خداى متعال زمین را پر از عدل و داد گرداند و همه قواى عالم از او تمکین کنند و وعده خدا به عزت اهل ایمان به وقوع پیوندد

أَشْهَدُ یَا مَوْلاَیَ أَنَّکَ وَ الْأَئِمَّةَ مِنْ آبَائِکَ أَئِمَّتِی وَ مَوَالِیَّ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهَادُ

 گواهى مى ‏دهم اى مولاى من که تو و ائمه طاهرین پدران بزرگوار تو امامان من و آقاى منند و در دنیا و در آخرت که شاهدان خلق به گواهى برخیزند

أَسْأَلُکَ یَا مَوْلاَیَ أَنْ تَسْأَلَ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فِی صَلاَحِ شَأْنِی وَ قَضَاءِ حَوَائِجِی وَ غُفْرَانِ ذُنُوبِی‏

 اى مولاى من از تو درخواست مى ‏کنم که از خداى تبارک و تعالى بخواهى که امور مرا اصلاح کند و حاجت هایم را برآورد و گناهانم را ببخشد

وَ الْأَخْذِ بِیَدِی فِی دِینِی وَ دُنْیَایَ وَ آخِرَتِی لِی وَ لِإِخْوَانِی وَ أَخَوَاتِیَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کَافَّةً إِنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ‏

 و در امر دین و دنیا و آخرتم از من دستگیرى کند و از همه برادران و خواهران اهل ایمان من تمام را دست گیرد که خداى متعال بسیار آمرزنده و مهربان است

 

منبع


واقعا دنیا باید ببینه 

 

بالای بیست میلیون جمعیت در نا امن ترین نقطه جهان در دل بیابان 

 

خانمی پیاده روی می کنه بدون هیچ آزاری 

 

این برای ما عادیه

ولی حتی در خیابان های شهر ما هم اینطور نیست چه برسد به غرب

 

همه بدون هیچ چشم داشتی به هم کمک می کنند.

 

این است انقلاب مهدی.

 

سفر غربت فقط با یک کیف .

این خنده دار است.

 

ولی این رژه ارتش حسینی است که در مقابل حضرت مهدی سان می بیند.

 

سلام ما جامانده ها را هم برسانید

اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ

وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ

وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ

وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

 

السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْکَلِمِ‏

 


این چند روز این شعر منو سوزوند

واقعا دل آدمو آتیش می زنه

 

مرحوم ذاکر روحت شاد

 

 


شعر خوانی مرحوم تهرانی. 

 

خدا ایشان را مورد رحمت خودش قرار دهد. کار های بزرگی برای این انقلاب مخلصانه انجام دادن. ایشان به پدر معنوی بچه های جنگ شهرمون معروف بودند. 

 

 

 

 شادی روحش صلوات


منطق: نه ، به هیچ وجه

 

احساس:صبر کن منطق ، یه فرصت بهش بده

 

منطق: آزموده را آزمودن خطاست؟؟؟

 

احساس:indecision تو کی آزمودی که ما ندیدیم. لا اقل سوال کن ازش.

 

منطق : چو دانی و پرسی سوالت خطاست.

 

احساس: تو هم حالا شروع کردی به ضرب المثل ردیف کردن.لا اقل صبر کن. 

 

منطق : چیزی که عیان هست چه حاجت به بیان است.

احساس : می دونم حرفت درسته.کلا خیلی جاها منو نجات دادی.تو هرچی باشی از تجربه درس می گیری . ولی باز هم ازت خواهش می کنم صبر کن ببینیم چی می شه.blush

منطق :نه بابا این چه حرفیه.تو نبودی زندگی لذتی نداشت.ما اگه چیزی داریم از اشتباهاته شماست و همچنین خودم. نمی دونم واقعا چی بگم .از دست تو . تو هم مارو احساسی می کنی.باشهyes صبر می کنیم ببینیم یار چه می خواهد.

 

احساس : دمت گرم .آره واقعا بعضی اشتباهات شیرینه

 

کاری خوبه که خداheart درست کنه


یادش بخیر یه روزی به اعتراض می کردیم چرا از بقال و چقال گرفته تا. بردی نیویورک سازمان ملل گردی

 

الان هم وضعیت جوری شده خوده رییس جمهورمون داره به زور می ره ، وزیر و خبرنگار و. بماند .

 

آقای ظریف ، دولت محترم تدبیر و امید خواهشا دیگه برای عزتمند کردن پاسپورت ما زحمت نکشید 

 

همینقدر که عزت داریم بسته.

 

پ.ن: یه بنده خدایی می گفت پرسپولیس با حمایت دولت تونست دربی رو ببره.واقعا ؟؟؟ چنین دولتی داشتیم که یه کار موفق انجام بده؟؟؟

والا ما سبک بازی استقلال رو میبینیم بیشتر شبیه دولت بازی می کنه از پنالتی خراب کردن ها  و دبه در اوردن های بعد باخت تا همیشه معترض بودن .


امروز 

جایی که هستم

آرزویم بود

و

شاید آرزوی خیلی ها باشه

اللهُ اعلم. 

اما خسته شدم از بلا تکلیفی

چه می شه آخرش 

کدام پلن زندگیم رو اجرا باید بکنم

یادم می آد اولین بار که کربلا رفتم. از حضرت خواستم سرو سامون زندگیم دست خودش باشه و دلم به این فرجام خوشه. 

 

چه کنم که دلم گرفته 

از این پایان نامه پاگیر 

تمام زندگیمو تحت شعاع قرار داده 

امیدوارم زودتر تمومش کنم


یه بنده خدایی بعد مدت ها یه مراسم گرفته برای شهدا که سخنران ومدعوین شهری نیست

یه رزمنده ساده دفاع مقدس و مدافع حرم بوده. 

ایشون که در تموم زمینه ها و زمان ها از استر اژی محافظه کاری استفاده می کرد تا به کسی خدای ناکرده بر نخوره. 

 

الان با دیدن پستی در تلگرام از مسئولین شهری در مراسمات داخل شهر شاکی شده 

گفته چرا مراسم من نیومدیم شاید دوربین نبوده؟؟؟

 

حاجی جان خودت می دونی چقدر بهت علاقه مندم که اینجا جوابتو می دم نه در گروه تلگرامی

 

ولی قبول کن بعد مدت ها تونستید بدون ی کاری و برای رضای خدا و خاطر شهدا مراسم بگیرید اجرتون ضایع نکنید. (گرچه دفعه های قبل شما و بچه هاتون کاملا مخلصانه کار کردن و دعوت کنندگان کسانی دیگر بودن)

 

به همین راه ادامه بدید جلوی چشم شهدا شما باشید جلوی لنز دوربین هم آقایان دوربینی.

 

پ. ن:ای کاش همچون شما هنرمندم بودم و می توانستم محافظه کارانه جواب می دادم.

چه کنم انقلابی ام. و شاید امکان می دهم تند برخورد کنم. یعنی دوست ندارم نیت خوانی کنم و دل کسی را بشکنم. 

اینجا نوشتم که بمون برای خودم 


یا سَریعَ الرِّضا، اِغْفِرْ لِمَنْ لایَمْلِکُ اِلاَّ الدُّعآءَ

 

هرچه فکر می کنم بیشتر ایمان پیدا می کنم

اگرچه بزرگتر می شم ولی باز کوچک می شم.

 

خدایا کاری جز دعا برای طلب استغفار در پیشگاه ات ندارم. 

 

خدایا کار خوب اونه که خودت درست کنی. 

عزت وذلت فقط دست توست. 

اصلا چیزی جز تو را ندارم. 

از حوادث و چالش چه باک که در مسیرت باشم. 

خدایا اهدنا صراط المستقیم.

خدایا حق را مسیرم، کلامم، قلمم، تفکرات و هر چه که مرا در مسیر حق و خودت قرار می دهد، قرار ده. 

 

خدایا مرا به مقام رضا برسان. 

گرچه از این دعا می ترسم. 

اللهم انت ولی نعمتی والقادر علی طلبتی تعلم حاجتی فاسالک بحق محمد و آل محمد


امروز شنیدم که ترامپ بدونه اجازه وارد افغانستان شد

و در مقابل سربازانش سان دید.

 

این بار برخلاف سفر دوره قبلش به عراق یک فرق داشت.

اینکه رئیس جمهور افغانستان هم حضور داشت.البته با دستانِ بسته به ادب و تواضع.

 

چقدر غمناک و حقارت آمیز .

 

یادم آمد ما هم از این خاطرات کم نداشتیم.

زمانی که حتی به این حضور سرزده افتخار می کردیم.

 

معروف ترینش حضور سران متفقین در تهران.و حقارت شاه.

چقدر غم انگیز بود. شاید حال خوده شاه هم از خودش بهم بخورد این خاطره را تکرار کند.

 

پ.ن: شادی روح امام (ره) و شهدای ایران و انقلاب اسلامی صلوات.


تو محلمون یکی بود بهش می گفتن رسول بگ

از اون بنده خدا هایی که تو بچگی شون موندن با اینکه 40 سالشون شده بود

قبلا تو هر محلی یکی از اینا بود الان انگار اینا هم کم شدن

القصه. وقتی 9سالش بود تصادف کرد و 40 ساله که هنوز 9 سالشه

برادرش یکی از شجاع ترین شهدای محلمون بود. از اونا که می رفت تو دل عراق برای جمع آوری اطلاعات. کار این رسول جمع کردن بچه ها برای کارت بازی و ساخت رزین های نقطه زن(فارسیش فک کنم دوچله بشه. از این تیرکمون ها که باهاش فلسطینیا سنگ می زنن) و ساخت بادبادک های عمود پرواز بود. برای خودش یه مهندس هوا فضایی بود. البته بازیگری هم خوب بلد بود. چند می گیری گریه کنی موقع فوت یکی از اهالی محل.رسول بعد فوت پدرش زیاد طول نکشید که مُرد. همراه رسول همه اون اتفاقات بامزه. فرهنگ اصیل بازی های مازنی بچه ها که توسط رسول نسل به نسل آموزش داده می شد هم مُرد.

 

 

برای شادی روح خود رسول. پدرش. و برادر بزرگوارش که با نَفَس هایش هوای محلمون رو متبرک کرد صلوات


خدایا چقدر این دنیا بالا و پایین داره

خدایا شکرت من همین امواج را می خواستم

این تازه اول راه عاشقیت. 

برای فتح دریای پرتلاطم الهی باید آماده شد. 

نه اشتباه می کنم

باید بتوانم در این تلاطمات آمادگی، تمرین کنم. 

تا بدون واهمه ای بتوانم در دریای مواج الهی با آرامشی الهی غرق شوم

و این تازه آغاز عاشقی و اول یک سفر بزرگه.

 

 


یه جا خوندم کسانی که صبح می خندن همان هایی هستند که شب ها گریه می کنند

 

شاید درست باشد 

به نظرم مردمانی که عزیز می شوند همان هایی هستند که شب ها ذلیل می شوند

گریه می کنند 

و کلی حرف و التماس دارند در درگاه خداوند

چقدر دلم هویزه می خواد

اصلا سحر های هویزه یه قطعه از بهشته. 

اینجاست که زمان به مکان تبدیل می شه. 

یعنی می شه دوباره داخل حجره ها اطراف هویزه بشینم 

تا نماز صبح بشه. 

 

خدایا به قلب بیمارم نگاه نکنید

من حسینتو دوست دارم. 


امشب ناخود آگاه دلم حج خواست

دلم می خواد برای یه بار هم شده سفر حج برم 

خانه حق را طواف کنم.

دور خانه خدا بچرخم. 

ای جانم اگه بشه.

 

آرزوی دومم عین همیشه شهادته

این برای اولین باره که دارم این آرزومو بیان می کنم. 

 

وآرزو سومم یه همسر هم کف خودم. یکی که یه زندگی آروم وعاشقانه بتونیم داشته باشیم. زندگی پر برکت و نگاه حق

 

پ. ن:امروز سالگرد شهادت حاج حسین خرازیه

شاید به همین دلیل دلم حج می خواد. داشتم فکر می کردم که واقعا ایشون حج رفته یا لفظا به ایشون حاجی می گن

که دلم پر کشید به حرم حق

دلم خواست اونجا باشم 

با تمام وجودم. 

پ. ن2: برای هم دعا کنیم عاقبت به خیر بشیم. 


در این وانفسای سنگینی بلا

فقط باید دنبال مصباح الهدی بود

قطعا فقط سفینه النجاه 

ناجی ما خواهد بود. 

ما همچون انسان های مسخ شده برای نجات خود

برادر کشی راه انداختیم. 

وحتی هنوز در عیاشی خود غرق شده ایم. 

 

چه کنیم ای گل نرگس

ای عزیز زهرا

ای بقیه الله 

دستمان را بگیر قبل آنکه خود را هلاک کنیم. 


کل عمرم ادعا کردم

همش آرمان هایم را شعار کردم 

وبلند بلند به خودم نسبت دادم

 

آیا همه ی آن حرف هایم شعار بود؟؟؟ 

آیا همچنان موافقی که گمنامی خوش نامیست؟؟؟

آیا همچنان موافقی که سرمایه دار نسبت به تهی دست حقی باید ادا کند؟؟؟

آیا همچنان از بانکداری غیر اسلامی شاکی هستی؟؟؟

آیا دوست نداری که سرمایه دار شوی؟؟؟

مگر تصمیم نگرفتی که سخت کار کنی تا به اهداف برسی؟؟؟ 

مگر آسایش در راه غیر را سه طلاقه نکرده بود؟؟؟ 

این هم گود بسم الله، چرا ترسیدی؟؟؟ 

چه شد که شک کردی؟؟؟ یا درست تر بگویم دست و پایت شل شد؟؟؟ 

جواب:

هیچ لذتی بالاتر از این نیست که در تیم خدا باشی اگرچه ضعیف باشی حتی اگر هزار بار هم شکست بخوری 

باکی نداشته باش مربی تیمت رب العالمین هست. 

شک یک تلنگر است 

در ابتدای ساخت لرزشف ونداسیون را سفت تر کند

از لرزشی بترس که که پس از ساخت باید تحمل کنی 

اگر الان قوی نشی

قطعا با اون لرزش های چند ریشتری فرو خواهی ریخت. 

 

محکم باش و قوی شو برای روز های سخت تر. 

 

 


کل عمرم ادعا کردم

همش آرمان هایم را شعار کردم 

وبلند بلند به خودم نسبت دادم

 

آیا همه ی آن حرف هایم شعار بود؟؟؟ 

آیا همچنان موافقی که گمنامی خوش نامیست؟؟؟

آیا همچنان موافقی که سرمایه دار نسبت به تهی دست حقی باید ادا کند؟؟؟

آیا همچنان از بانکداری غیر اسلامی شاکی هستی؟؟؟

آیا دوست نداری که سرمایه دار شوی؟؟؟

مگر تصمیم نگرفتی که سخت کار کنی تا به اهداف برسی؟؟؟ 

مگر آسایش در راه غیر را سه طلاقه نکرده بود؟؟؟ 

این هم گود بسم الله، چرا ترسیدی؟؟؟ 

چه شد که شک کردی؟؟؟ یا درست تر بگویم دست و پایت شل شد؟؟؟ 

جواب:

هیچ لذتی بالاتر از این نیست که در تیم خدا باشی اگرچه ضعیف باشی حتی اگر هزار بار هم شکست بخوری 

باکی نداشته باش مربی تیمت رب العالمین هست. 

شک یک تلنگر است 

در ابتدای ساخت لرزش فونداسیون را سفت تر کند

از لرزشی بترس که که پس از ساخت باید تحمل کنی 

اگر الان قوی نشی

قطعا با اون لرزش های چند ریشتری فرو خواهی ریخت. 

 

محکم باش و قوی شو برای روز های سخت تر. 

 

 


تو بمان و دگران

از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران

رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی

تو بمان و دگران وای به حال دگران

رفته چون مه به محاقم که نشانم ندهند

هر چه آفاق بجویند کران تا به کران

میروم تا که به صاحبنظری بازرسم

محرم ما نبود دیده کوته نظران

دل چون آینه اهل صفا می شکنند

که ز خود بی خبرند این ز خدا بیخبران

دل من دار که در زلف شکن در شکنت

یادگاریست ز سر حلقه شوریده سران

گل این باغ بجز حسرت و داغم نفزود

لاله رویا تو ببخشای به خونین جگران

ره بیداد گران بخت من آموخت ترا

ورنه دانم تو کجا و ره بیداد گران

سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن

کاین بود عاقبت کار جهان گذران

شهریارا غم آوارگی و دربدری

شورها در دلم انگیخته چون نوسفران


امسال محرم بعد از اتفاقات سال گذشته حال و هوایی دیگری داشت. 

بعضی ها جرات کردن عنادشان را با امام حسین علنی کردن و بعضی بخاطر مخالفت با نظام به مراسم امام حسین بی احترامی کردن. گرچه اندک بودن ولی نمک بر زخم قلب های محزون و مجروح بچه شیعه ها زدن.

خواستم یک جمله امام حسین قبل از قیام کربلا که به مروان زد را یاد آوری کنم. 

فرمودند از ما دور شو که خدا ما را خانواده طهارت قرار داد و نجسی و نا پاکی را از ما دور کرد. 

دوست من که برای لذت های دنیا جلوی امام حسین ایستادی بدون تو مثل مروان نشدی هنوز

برگرد.

بشنو.

فریاد هل من ناصر امام زمان در عالم پیچیده.

پ. ن: پست قدیمی، یک مداحی از مرحوم ذاکر. گوش بدید شعرش جالبه


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها